زندگی با طعم سیب...Living with Apple Flavor
اگر داشته های زندگی خود را شمارش کنید؛ مجالی برای شمارش نداشته های زندگی خود نخواهید یافت . . .

 

در تفاسير آمده است كه روزي پيامبر اعظم(ص) فرمود: «يكي از بني اسرائيل لباس جنگ پوشيد و هزار ماه (هشتاد سال) از تن بيرون نياورد و پيوسته مشغول يا آماده جهاد في سبيل الله بود. ياران پيامبر تعجب كردند و آرزو كردند چنين فضيلت و افتخاري براي آنها نيز ميسر شود؛ در اين هنگام بود كه سوره قدر نازل شد و بيان شد كه « شب قدر از هزار ماه عبادت و جهاد برتر است.» به راستي حقيقت مطلوب، دستيابي به كمال طي مبارزه با نفس و تفكر و تدبر در نيات و اعمال است و نيك بخت كسي است كه با درك نياز خويش، ضرورت وحي را دريابد تا در پرتو آن، به ضرورت شب قدر پي ببرد تا با اين هوشياري از بركات ربوبي ليالي قدر بهره گيرد.»
با تأمل و تعمق در اين حديث از پيامبر اعظم(ص) كه «در ايام زندگي شما نسيم هاي رحمتي است، سعي كنيد خود را در مسير آنها قرار دهيد» به خوبي درمي يابيم يكي از اين نسيم هاي رحمت با توجه به آيات و روايات، ماه مبارك رمضان است.

خداوند براي اينكه بشر را به مسير اصلي بازگرداند، فرصت هايي را در اختيار وي قرار مي دهد تا با يافتن مجدد راه سعادت و تعالي، به سوي خدا و تكامل گام بردارد.
خداوند، تنها به اين لطف هم بسنده نكرد و در دل ماه مبارك رمضان نيز فرصت طلايي ديگري را گذارد كه اين فرصت، همان شب قدر است. طبق فرموده قرآن كريم، فضيلت شب قدر از يك عمر هشتاد ساله نيز برتر است.


18 / 5 / 1391برچسب:, :: :: نويسنده : سید احسان حسینی

 اگر نميتوانی بلوطی بر فراز تپه ای باشی ، بوته ای در دامنه ای باش ،

ولی بهترين بوته ای باش كه در كنار راه ميرويد .

اگر نميتوانی شاه راه باشی ، كوره راه باش .

اگر نميتوانی خورشيد باشی ، ستاره باش .

اگر نميتوانی بوته ای باشی ، علف كوچكی باش و چشم انداز كنار شاه راهی را شادمانه تر كن .

اگر نميتوانی نهنگ باشی ، فقط يك ماهی كوچك باش ،

ولی بازيگوش ترين ماهی درياچه باش .

همۀ ما را كه ناخدا نميكنند ، ملوان هم ميتوان بود .

در اين دنيا برای همۀ ما كاری هست كارهای بزرگ ، كارهای كمی كوچكتر

و آنچه كه وظيفۀ ماست ، چندان دور از دسترس نيست.

 

فقط هر آنچه كه هستی ، بهترينش باش

14 / 6 / 1391برچسب:, :: :: نويسنده : سید احسان حسینی

  مردمی که آنجا گرد آمده بودند از خواسته های عجیب پادشاه تعجب کردند. اما هیچ کس جرأت اعتراض نداشت.

 بدنم را دفن کنید، هیچ مقبره ای برایم نسازید، دستانم را بگذارید بیرون باشد تا اینکه دنیا بداند شخصی که چیزهای خیلی زیادی بدست آورد، هیچ چیزی در دستانش نداشت زمانی که داشت از دنیا می رفت.
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
 

پادشاه بزرگ یونان، الکساندر، پس از تسخیر کردن

حکومت های پادشاهی بسیار، در حال بازگشت به وطن خود بود.

در بین راه، بیمار شد و به مدت چند ماه بستری گردید. با نزدیک شدن مرگ،

الکساندر دریافت که چقدر پیروزی هایش، سپاه بزرگش، شمشیر تیزش و همه ی ثروتش بی فایده بوده است.

او فرمانده هان ارتش را فرا خواند و گفت:

((من این دنیا را بزودی ترک خواهم کرد. اما سه خواسته دارم. لطفاً، خواسته هایم را حتماً انجام دهید)).

فرمانده هان ارتش درحالی که اشک از گونه هایشان سرازیر شده بود موافقت کردند که از آخرین خواسته های پادشاهشان اطاعت کنند.

الکساندر گفت: ((اولین خواسته ام این است که پزشکان من باید تابوتم را به تنهایی حمل کنند.))

((ثانیاً، وقتی تابوتم دارد به قبر حمل می گردد،

مسیر منتهی به قبرستان باید با طلا، نقره و سنگ های قیمتی که در خزانه داری جمع آوری کرده ام پوشانده شود.

سومین و آخرین خواسته این است که هر دو دستم باید بیرون از تابوت آویزان باشد.))

مردمی که آنجا گرد آمده بودند از خواسته های عجیب پادشاه تعجب کردند.

اما هیچ کس جرأت اعتراض نداشت.

فرمانده ی مورد علاقه الکساندر دستش را بوسید و روی قلب خود گذاشت.

((پادشاها، به شما اطمینان می دهیم که همه ی خواسته هایتان اجرا خواهد شد.

اما بگویید چرا چنین خواسته های عجیبی دارید؟ در پاسخ به این پرسش، الکساندر نفس عمیقی کشید و گفت:

((من می خواهم دنیا را آگاه سازم از سه درسی که تازه یاد گرفته ام. می خواهم پزشکان تابوتم را حمل کنند چرا که مردم بفهمند:

که هیچ دکتری نمی تواند هیچ کس را واقعاً شفا دهد. آن ها ضعیف هستند و نمی توانند انسانی را از چنگال مرگ نجات دهند.

بنابراین، نگذارید مردم فکر کنند زندگی ابدی دارند.

دومین خواسته ی درمورد ریختن طلا، نقره و جواهرات دیگر در مسیر راه به قبرستان،

این پیام را به مردم می رساند که حتی یک خرده طلا هم نمی توانم با خود ببرم. بگذارید مردم بفهمند که دنبال ثروت رفتن اتلاف وقت محض است.

و درباره ی سومین خواسته ام یعنی دستهایم بیرون از تابوت باشد،

می خواهم مردم بدانند که من با دستان خالی به این دنیا آمده ام و با دستان خالی این دنیا را ترک می کنم.))

آخرین گفتار الکساندر:

((بدنم را دفن کنید، هیچ مقبره ای برایم نسازید،

دستانم را بگذارید بیرون باشد تا اینکه دنیا بداند شخصی که چیزهای خیلی زیادی بدست آورد

هیچ چیزی در دستانش نداشت زمانی که داشت از دنیا می رفت.))

منبع: جام نیوز
7 / 5 / 1391برچسب:, :: :: نويسنده : سید احسان حسینی

 


دلیل گناهان چیست؟ چه چیزی قبل از گناه اتفاق می‌افتد که باعث می‌شود انسان به گناه کشیده شود و خدای ناکرده دامنش به حرام الهی آلوده شود؟

منشأ شهوات و زمینه گناهان 

خیلی از ما انسان‌ها به دنبال دوری از گناهان و تکمیل اخلاق خود هستیم. فکر می‌کنیم عبارت معروف «انجام واجبات و ترک محرمات» همین است که رساله توضیح المسائل مرجع تقلیدمان را باز کنیم، آن احکامی را که حرام دانسته‌اند، انجام ندهیم و به امور واجب جامه عمل بپوشانیم. در حالی که خیلی از ما انسان‌ها به دنبال دوری از گناهان و تکمیل اخلاق خود هستیم. 

فکر می‌کنیم عبارت معروف «انجام واجبات و ترک محرمات» همین است که رساله توضیح المسائل مرجع تقلیدمان را باز کنیم، آن احکامی را که حرام دانسته‌اند، انجام ندهیم و به امور واجب جامه عمل بپوشانیم. در حالی که خود این کار مقدمه‌ای می‌خواهد. دین ما غیر از واجب و حرام، سه حکم دیگر هم دارد؛ مستحب، مکروه و مباح. چه‌بسا خیلی از مستحبات، انسان را به بهتر ادا شدن احکام واجب می‌رساند و با انجام کارهای مکروه، محرمات گریبانگیرمان می‌شود. 

مطالعه و جمع‌بندی دستورات اخلاقی دین، ما را به یک عامل مشترک برای منشأ شهوات انسانی می‌رساند که عالم ربانی، ملامحسن فیض کاشانی در کتاب اخلاق حسنه به آن اشاره کرده است. به راستی منشأ شهوات چیست؟

منشأ اصلی گناهان انسان، نه دروغ است و نه ریا. نه غیبت است و نه تهمت. نه زناست و نه بخل و حسد و کبر و عجب. اصلا خود اینها گناه هستند. باید به دنبال عاملی گشت که اینها از آن عمل حاصل می‌شود .

دلیل گناهان چیست؟ چه چیزی قبل از گناه اتفاق می‌افتد که باعث می‌شود انسان به گناه کشیده شود و خدای ناکرده دامنش به حرام الهی آلوده شود؟ چه چیزی باعث نقض اخلاق می‌شود و ما را از مسیر سعادت دور می‌کند؟

جواب این سوالات آن‌قدرها هم دور از ذهن نیست. بزرگان دین و مربیان اخلاق پاسخ را به ما داده‌اند. قبل از آنها نیز روایت‌های زیادی از ائمه معصومین(علیه السلام) در جواب این سوالات به ما رسیده است. جالب آنکه این دلیل به ظاهر کوچک و بی‌اهمیت به خودی خود جزو محرمات نیست ولی سرپیچی از دستور خداوند باری تعالی محسوب می‌شود و مقدمه‌ای می‌شود برای نابودی دنیا و آخرت انسان.

با یک نگاه ساده به زندگی خودمان، می‌توانیم بفهمیم چه کاری، ما را سست اراده می‌کند و مقدمه‌ای می‌شود برای ناتوانی در انجام احکام دین.

رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) می‌فرماید من از سه خصلت برای امتم بیم دارم: پرخوری، پرخوابی و پرحرفی. پیرو واقعی و کسی که ادعای مسلمانیش می‌شود، هم باید شکمش را نگه دارد و هم زبانش را. اگر توانست این دو را حفظ کند، دینش را حفظ کرده است

جواب این است: پرخوری؛ همین شکم، یکی از اعضای بدن انسان عامل اصلی و منشأ بسیاری از گناهان است. چه کسی باورش می‌شود که یک کار مباح اگر به کاری مکروه بدل شود، انسان را به ورطه گناه می‌کشاند. غذا خوردن یکی از کارهای مباح است. این عمل بعضی مواقع مستحب و بعضی مواقع واجب می‌شود. حال اگر همین کار به حد افراط برسد، می‌شود مکروه و چه بسا برای اولیای خدا گناه نیز محسوب شود. 

دلیل اینکه شهوت شکم، منشأ تمام شهوات است؛ این است که انسان برای هضم غذا نیاز به نوشیدن آب دارد و در نتیجه آب خوردن زیاد، خواب‌آلودگی بر انسان چیره می‌شود و پرخوابی انسان را از انجام احکام دین باز می‌دارد و انجام ندادن واجبات، اراده انسان را سست کرده و زمینه را برای وسوسه شیطان آماده می‌کند. آن‌گاه است که نفس طغیانگر انسان از نفس مطمئنه‌اش پیشی می‌گیرد و خدای ناکرده نتیجه‌اش می‌شود گناهان صغیره و اصرار بر گناهان صغیره، گناهان کبیره را درپی دارد و انجام‌دهنده گناهان کبیره عادل نیست و به انسان عادل نمی‌توان اعتماد کرد. پشت‌سرش نماز ندارد و از جندالشیطان است.

ولادت حضرت محمد (ص)

این طومار بلند، نتیجه پرخوری بود. رسول اکرم(ص3لی الله علیه وآله) می‌فرماید من از سه خصلت برای امتم بیم دارم: پرخوری، پرخوابی و پرحرفی. پیرو واقعی و کسی که ادعای مسلمانیش می‌شود، هم باید شکمش را نگه دارد و هم زبانش را. اگر توانست این دو را حفظ کند، دینش را حفظ کرده است.

اولین گناه انسان نیز برمی‌گردد به شکم. آنجایی که قرآن کریم در آیه 121 سوره مبارکه طه می‌فرماید: «تا بالاخره از آن درخت خوردند و لباس از بدنشان فرو ریخت و عورتشان نمودار شد.

از این آیه این‌گونه می‌توان استنباط کرد که سرمنشأ تمام شهوت‌ها، شکم است و حتی شهوت جنسی نیز از ناحیه شکم ظاهر می‌شود و به دنبال آن، شهوت دنیاطلبی، مال‌دوستی، جاه‌طلبی، غرور، عجب و دیگر صفات رذیله پدید می‌آید. و وقتی انسان جاه‌طلب شد، حسود می‌شود و به ریا و تفاخر مبادرت می‌ورزد که نتیجه آن می‌شود ستمگری. در قرآن کریم می‌خوانیم: خداوند ظالمین را دوست ندارد و چه چیزی بدتر از اینکه خداوند کسی را دوست نداشته باشد.

چه بسیار شنیده‌ایم که مولای متقیان و اصل اخلاق، حضرت‌علی(علیه السلام) فرمود: دو لقمه قبل از سیر شدن از غذا خوردن دست بکشید و همین دستور کوچک، هدایتگر انسان است، اگر بخواهد. این سخن به سالک می‌گوید هیچ‌گاه به اندازه‌ای شکم را پر نکن که سیر شوی. آدم سیر از گرسنه خبر ندارد و هرچه بلاست از همین سیری و پرخوری عایدت می‌شود.

راه عملی برای به خدا رسیدن را فرستاده خدا می‌دهد. همه سفارشات اخلاقی به یک طرف و این سخن به طرف دیگر. رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: وقتى اشتها دارى غذا بخور و وقتى هنوز اشتها دارى دست از خوردن بشوى. که عمل به این سخن، سعادت و سرپیچی از آن، شقاوت دنیا و آخرت را به دنبال دارد

و به راستی که دشمن انسان، شکمش است. اوست که منشأ گناهان دیگر است که اگر کنترل نشود، موجب هلاکت انسان می‌شود و کدام استاد اخلاقی است که از شکم سخن به میان نیاورد و در دستوراتش حرفی از پرخوری یافت نشود.

از دیگر ائمه نیز احادیث و روایت‌های زیادی نقل شده است که این نشان‌دهنده اهمیت کم‌خوردن در مسیر سعادت است. بر همه کس مبرهن است که هر یک از ائمه اطهار پزشکی حاذق و هر کلامشان دارویی شفابخش بود برای اهل ایمان. امام ‌رضا(علیه السلام) فرمود: اگر مردم در خوردن به کم بسنده مى‏داشتند، بدن‏هایشان متعادل بود. و چه دستورالعملی بهتر از این؟

کدام نماز شبی است که با شکم پر خوانده شود؟ آیا هیچ نماز یومیه دلچسبی هست که با دل سیر خوانده شود؟ امام‌ صادق(علیه السلام) می‌فرماید: نزدیک‏ترین حالت بنده به خداوند ‌، هنگامی است که شکم وى سبُک باشد. ، هر چه هست، در کم خوردن است.

پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: آن که غذا کم خورَد، معده‏اش سالم بماند و صفاى دل یابد و هر که پرخور باشد، معده‏اش بیمار و قلبش سخت شود.

بسیاری از ما هنگام بیماری به دکتر مراجعه می‌کنیم و بیشتر از او می‌پرسیم: چه بخوریم! حال آنکه طبق فرمایش رسول مکرم اسلام، علاج بیماری نخوردن است. حضرت در سخنی گهربار می‌فرماید: مادرِ همه داروها ، کم‏خورى است.

در نهایت باید گفت راه عملی برای به خدا رسیدن را فرستاده خدا می‌دهد. همه سفارشات اخلاقی به یک طرف و این سخن به طرف دیگر. رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) می‌فرماید: وقتى اشتها دارى غذا بخور و وقتى هنوز اشتها دارى دست از خوردن بشوى. که عمل به این سخن، سعادت و سرپیچی از آن، شقاوت دنیا و آخرت را به دنبال دارد.

منبع : وبلاگ عطر زندگی

 

 

4 / 5 / 1391برچسب:, :: :: نويسنده : سید احسان حسینی

 

از مردم دنیا سوال جالبی پرسیده شد و هیچ کس جوابی نداد! سؤال از این قرار بود:
نظر خودتان را راجع به راه حل کمبود غذا در سایر کشورها صادقانه بیان کنید؟
و جالب اینکه کسی جوابی نداد ، چون :
در آفریقا کسی نمی دانست 'غذا' یعنی چه؟
در آسیا کسی نمی دانست 'نظر' یعنی چه؟
در اروپای شرقی کسی نمی دانست 'صادقانهیعنی چه؟
در اروپای غربی کسی نمی دانست 'کمبود' یعنی چه؟
و در آمریکا کسی نمی دانست 'سایر کشورها' یعنی چه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
20 / 5 / 1391برچسب:, :: :: نويسنده : سید احسان حسینی

شاگردي از استادش پرسيد: عشق چست ؟ تصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری چهارم www.pichak.net كليك كنيد


استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پر خوشه ترين شاخه را بياور 

اما در هنگام عبور از گندم زار، به ياد

داشته باش كه نمي تواني به عقب برگردي تا خوشه اي بچيني...

شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتي طولاني برگشت.

استاد پرسيد: چه آوردي ؟

با حسرت جواب داد:هيچ! هر چه جلو ميرفتم، خوشه هاي پر پشت تر ميديدم و به

اميد پيداكردن پرپشت ترين، تا انتهاي گندم زار رفتم.

استاد گفت: عشق يعني همين...!

شاگرد پرسيد: پس ازدواج چيست ؟

استاد به سخن آمد كه : به جنگل برو و بلندترين درخت را بياور اما به ياد داشته باش

كه باز هم نمي تواني به عقب برگردي...

شاگرد رفت و پس از مدت كوتاهي با درختي برگشت .

استاد پرسيد كه شاگرد را چه شد و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و اولين

درخت بلندي را كه ديدم، انتخاب كردم. ترسيدم كه اگر جلو بروم، باز هم دست خالی
برگردم .

استاد باز گفت: ازدواج هم يعني همين...!

و این است فرق عشق و ازدواج ...


ادامه مطلب ...
28 / 4 / 1391برچسب:, :: :: نويسنده : سید احسان حسینی

 در یک شب بارانی، نزدیکی‌های صبح، سیروس به خواب مدیر مدرسه آمد و گفت: بلند شو برو مدرسه! تا بچه‌ها نیامده‌اند، برو مدرسه! این اتفاق سه ـ چهار بار تکرار شد تا اینکه مدیر حوصله‌اش سر رفت. بلند شد، لباس پوشید و به سمت مدرسه حرکت کرد...

 

{ جهت مشاهده به ادامه مطلب مراجعه نمائید }



ادامه مطلب ...
27 / 4 / 1391برچسب:, :: :: نويسنده : سید احسان حسینی

 

مادر گرانقدر شهید (ابن یامین رمضان نژاد فریدونکناری) تعریف می کند: «همیشه آرزویم این بود که پسرم را داماد ببینم. وقتی جنازه ی ابن یامین را آوردند، گفتم سفره ی عقد بچینند. آن روز احساس کردم که حوریان بهشتی در اتاق عقد حضور دارند و برای پسرم که با یکی از آنها وصلت کرده از خوشحالی دف می زنند. زمانی که داشتم به دست و پای ابن یامین حنا می بستم انگار کسی به من گفت: حوریان، حنا را از دست و پای داماد می ربایند...

26 / 3 / 1391برچسب:, :: :: نويسنده : سید احسان حسینی

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.
لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،
خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.
مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد.. در راه به مسجد و
در همان نقطه مجدداً زمین خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.. یک بار دیگر لباسهایش
را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.
مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید))..
از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.
مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد
 

ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست
در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.
مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.
مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد..
شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.))
وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید،
خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم
و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید.
به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.
بنابراین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.

 

 

نتیجه داستان...

 شما چه نتیجه ای از این داستان گرفتید؟

{لطفا نتایجتون رو در قسمت نظرات ثبت کنید تا بقیه دوستان هم ازش استفاده کنند}

23 / 3 / 1391برچسب:, :: :: نويسنده : سید احسان حسینی

 

شیخ بهاء الدین عاملی در یکی از کتاب های خود می نویسد : روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمی دهد . قاضی شوهر را احضار کرد و او طلب خود را انکار نمود یا فراموش کرده بود . قاضی از زن پرسید : آیا بر گفته ی خود شاهدی داری ؟ زن گفت : آری ، آن دو مرد شاهدند .
 
قاضی از گواهان پرسید : گواهی دهید زنی که مقابل شماست پانصد مثقال ار شوهرش که این مرد است طلب دارد و او نپرداخته است .گواهان گفتند : سزاست این زن نقاب مقابل صورت خود را عقب بزند تا ما لحظه ای وی را درست بشناسیم که او همان زن است ، تا آنگاه گواهی دهیم .

                         
چون این زن سخن را شنید بر خود لرزید و شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید ؟ برای پانصد مثقال طلا ، همسر من چهره اش را به شما نشان دهد ؟! هرگز! من پانصد مثقال خواهم داد و رضایت نمی دهم که چهره ی همسرم در حضور دو مرد بیگانه نمایان شود . چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهر بخشید 
 
چه خوب بود آن مرد باغیرت ، امروز جامعه ی ما را هم می دید که زنان نه برای پانصد مثقال طلا و نه حتی یک مثقال نقره ، چگونه رخ و ساق به همگان نشان می دهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده ی آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند !


نظر شما چیه؟!!!

 منبع: محجبه ها فرشته اند

19 / 3 / 1391برچسب:, :: :: نويسنده : سید احسان حسینی

                                                

 
امروزه با پیچیده تر شدن روابط اجتماعی در شهرها و افزایش تبادلات فکری و ذهنی، نقش تربیت اخلاقی در تنظیم روابط اجتماعی بیش از پیش نمایان می‌شود. حجت الاسلام قرائتی در این باره می‌گوید: یک روایت دیدم كسانی كه با اخلاق پیامبر مسلمان شدند، آمارشان بیش از كسانی است كه با نظریه پردازی و استدلال مسلمان شدند. ببینید بنده می‌آیم یک عمری راجع به جمهوری اسلامی صحبت می‌كنم. ولی اگر شما از یك شهرداری، از یك استانداری، از یك امام جمعه‌ای، از یك وكیلی، از یك كارمند دولتی، اگر یك بداخلاقی از اینها دیده باشی، می‌گویی: آقای قرائتی هستی. حرف‌هایت سر جایش! اما من خودم دیدم فلانی چنین كرد. یعنی یك برخورد اخلاقی همه‌ی سخنرانی‌های مرا هوا می‌كند.

بعضی از برادرها برای حفاظت پاسدار بنده شدند. خوب دولت تصمیم گرفت كه حالا ما را حفظ كند. یک ده سالی اینها پیش ما بودند. بنا بود شیفتشان عوض شود. حالا نمی‌دانم از كمیته می‌رفتند سپاه یا از سپاه می‌رفتند كمیته، یعنی یك گروهی می رفتند یك گروه دیگر می‌آمدند. به آن سرشیفت گفتم: آقا ده سال پیش ما بودی بدی و غلطی از ما دیدی حلال كن! گفت: ما كه رفتیم اما پدر ما را درآوردی. (خنده حضار)

گفتم: چه كردم؟ گفت: در یكی از شهرها سخنرانی كردی، در ماشین نشستیم، من هم راننده‌ات بودم. یك كسی یک لیمو ترش به تو داد، این لیمو ترش را سوراخ كردی، چنین كردی. من پشت فرمان چنین شدم... نه دور انداختی نه نصفش را به من دادی. ببینید یك بی‌تربیتی از من قرائتی می‌بیند، ده سال چند هزار آیه و حدیث همه می‌پرد. آنچه كه همه را از بین می‌برد بی‌تربیتی‌ها و بداخلاقی‌ها است. برعكس آن، برعكس آن گاهی یك كار تربیتی پیدا می‌شود، از همه‌ سخنرانی‌ها اثرش بیشتر است. از همه‌ی سخنرانی‌ها اثرش بیشتر است.

جوان‌هایی كه چهارسال برایشان جلسه داشتم. رفتند دیدن یک آقایی و برگشتند گفتند: آقا او است. گفتم: من خودم هم قبول دارم. حالا شما چه چیز از او دیدی؟ این جوان‌ها شاگردهای چهار ساله‌ی ما رفتند دیدن آقا. آقا دیده پشت در آفتاب است. آفتاب تابستان هم داغ است. هیچ چیز نگفته است. رفته بیرون یك گونی تر كرده و روی كفش جوان‌ها انداخته است. كه كفش جوان‌ها داغ نشود. پایشان نسوزد. بنده چهار سال ایدئولوژی و سخنرانی كردم، آن آقا هم یك گونی تر كرد. گونی تر او این ایدئولوژی ما را برداشت و رفت. یعنی برخوردها خیلی مهم است. برخوردها!

با یک كار تربیتی و اخلاقی ممكن است سرنوشت یک نفر عوض شود. بنابراین كسانی كه با اخلاق مسلمان شدند، آمارشان بیش از كسانی است كه با استدلال مسلمان شدند.
 
منبع:برنا
18 / 2 / 1391برچسب:, :: :: نويسنده : سید احسان حسینی

 

حضرت آیت الله العظمی بهجت«قدّس سرّه» در فرمایشاتی در مورد وصیت حضرت فاطمه زهرا می‌فرمایند:«این كه حضرت زهرا ـ علیهاالسّلام ـ بعد از آن همه مظلومیت، در حال احتضار وصیت نمود كه شبانه دفن گردد،(1) كار عجیبى بود كه نظیر كار پیغمبران ـ علیهم السّلام ـ است؛ زیرا كار كسى كه نزاع كند و مغلوب شود و كشته و شهیده گردد و علیه او قضاوت بشود و آن همه بلاها را ببیند، و با این حال راهى را پیدا كند كه خود را مثل غالب جلوه دهد و غالب بودن خود را به دیگران نشان دهد، به كار پیغمبران و اعجاز شباهت دارد، راهى كه فكر بشر از فهم آن عاجز بود و آن این كه وصیت نمود بدون تشییع شبانه دفن گردد. 

اگر دستگاه حكومت و خلافت به فكرشان مى رسید كه حضرت زهرا ـ علیهاالسّلام ـ چنین كارى را مى خواهد بكند، به منزل آن حضرت وارد مى شدند و از انجام آن جلوگیرى مى كردند. 

بعد از دفن نیز راهى جز نبش قبر آن حضرت نبود كه حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ از آن جلوگیرى نمود و نتوانستند كارى بكنند. 


حضرت زهرا(س) در وصیت‌شان فرمودند: ای علی! میت در چنین لحظه هایی.... 

«وقتى من وفات كردم على جان تو غسل و كفن مرا به عهده گیر و بر من نماز بگزار و مرا درون قبر گذاشته دفنم كن و خاک را بر روى قبر من ریخته مساوى كن و بر بالینم رو به روى من بنشین و زیاد قرآن بخوان و دعا كن ، زیرا در چنین لحظه هایى میت به انس گرفتن با زندگان محتاج است من تو را به خدا مى سپارم و درباره فرزندانم سفارش به نیكوكارى دارم.» (2) 

از آخرین دعاهای بانوی دو عالم 

اسماء همسر جعفر طیار، نقل مى كند: در لحظه هاى پایان عمر حضرت فاطمه زهرا(س )، متوجه آن بزرگ زنان عالم بود. ابتدا غسل كرد و لباس ها را عوض كرد و در خانه مشغول راز ونیاز با خدا شد. 

جلو رفتم ، فاطمه (س ) را دیدم كه رو به قبله نشسته ، و دست ها را به سوى آسمان برآورده ، چنین دعا مى كند: پروردگارا! به حق پیامبرانى كه آن ها را برگزیدى ، و به گریه هاى حسن و حسین در فراق من ، از تو مى خواهم گناهكاران شیعیان من و شیعیان فرزندان مرا ببخشایى.(3) 


مقام معنوى فاطمه زهرا علیهاالسلام 

رهبر فرزانه انقلاب در سخنانی در مورد مقام معنوی حضرت فاطمه زهرا(س) می‌فرمایند:این چه دانش والایى است؟ این چه معرفت و حكمت بى نظیرى است كه خداى متعال به یک زن در سنین جوانى مى بخشد؟ این مقام معنوى حضرت زهرا علیهاالسلام است . این مسائل معنوى تا حدود زیادى به فضایل علمى ارتباط پیدا مى كند. ارتباط پیدا مى كند به آن چه كه از تلاش ‍ فاطمه زهرا علیهاالسلام ناشى مى شود. (4) 

توسلی عجیب به فاطمه (س) 
یكى از طلاب فاضل و مورد وثوق تعریف مى كند: زمانى كه در نجف اشرف مشغول تحصیل بودم ، یك روز در ماه مبارك رمضان ، طرف عصر غذایى براى افطار خود تهیه كرده و در حجره گذاردم و بیرون آمده و در را قفل كردم . پس از اداى نماز مغرب و عشا و گذشتن مقدارى از شب براى صرف افطار برگشتم به مدرسه . چون به در حجره رسیدم دست در جیب نموده ، اما كلید را نیافتم . داخل صحن مدرسه را خوب گشتم و از بعضى طلاب كه در مدرسه بودند سوال نمودم ، اما باز هم كلید پیدا نشد. به علت گرسنگى و نیافتن راه چاره سخت پریشان شدم . از مدرسه بیرون آمده ، متحیرانه به سوى حرم مطهر مى رفتم و به زمین نگاه مى كردم . ناگاه مرحوم حاج سید مرتضى كشمیرى (اعلى الله مقامه ) را دیدم . سبب حیرتم را پرسید؛ مطلب را عرض كردم ، پس با من به مدرسه آمد و نزد حجره ام فرمود: معروف است كه نام مادر حضرت موسى كلید قفل هاى بسته است . پس چگونه نام نامى حضرت فاطمه علیهاالسلام چنین اثرى نكند؟ آن گاه دست روى قفل نهاد و ندا كرد: یا فاطمه كه ناگهان قفل باز شد. 

ذکر کثیر چیست؟

امام صادق علیه السلام درباره آیه اذكروا الله ذكرا كثیرا مى فرماید: من سبح تسبیح فاطمة علیهاالسلام ، فقد ذكر الله الذكر الكثیر. كسى كه تسبیح فاطمه زهرا علیهاالسلام را بگوید، خدا را به ذكر كثیر یاد كرده است (و به فرمان خداى متعال در این آیه شریفه عمل كرده است ). 


دنیای ما نبوده برازنده شما// هجده نفس،زمین شده شرمنده شما 

از عرش آمدی و زمین آبرو گرفت 
باید برای بردن نامت وضو گرفت 
نور قریش! تا که تویی صاحب دلم 
غرق خداست شعب ابی طالب دلم 
عمرت نفس نفس همه تلمیح زندگی ست 
حرفت چراغ راه و مفاتیح زندگی ست 
از این شکوه،ساده نباید عبور کرد 
باید مدام زندگی ات را مرور کرد 
آیینه ای و سنگ صبور پیمبری 
در هر نفس برای پدر مثل مادری 
اشک شما عذاب بهشت است، 
خنده کن 
لبخندت آفتاب بهشت است، 
خنده کن 
دنیای ما نبوده برازنده شما 
هجده نفس 
زمین شده شرمنده شما 
آیینه ای نهاده خدا بین سینه ام 
حس میکنم مزار تو را بین سینه ام (سید حمیدرضا برقعی) 


برای توسل به حضرت فاطمه(علیهاالسلام) نماز و زیاراتی ذکر شده است که با انجام آنها می توان گام هایی را در جهت نزدیک شدن به حضرت برداشت. 

نماز حضرت زهرا(علیهاالسلام) 

نماز حضرت زهرا(علیهاالسلام) دو ركعت است؛ بدین صورت كه در ركعت اول بعد از حمد 100 مرتبه سوره قدر و در ركعت دوم بعد از حمد 100 مرتبه سوره توحید خوانده مى‏شود.

نماز استغاثه به حضرت زهرا (علیهاالسلام) 

در مفاتیح الجنان روایت ‏شده است كه: هر گاه حاجتى دارى دو ركعت نماز به جاى آور و پس از سلام سه مرتبه تكبیر بگو و پس از آن تسبیحات حضرت فاطمه(علیهاالسلام) را بگو، آنگاه به سجده برو و صد مرتبه بگو: «یا مولاتى یا فاطمةُ اغیثینى‏» ، سپس جانب راست صورت را بر زمین(مُهر) بگذار و همان ذكر را صد مرتبه بگو، سپس جانب چپ صورت را بر زمین(مُهر) بگذار و صد مرتبه همان ذكر را بگو و حاجت ‏خود را بخواه، به خواست ‏خداوند حاجتت ‏برآورده مى‏شود.

روز زیارت مخصوص حضرت زهرا(علیهاالسلام) 
در روایات، هر یك از روزهاى هفته و ساعات شبانه روز به نام یكى از معصومین( علیهم السلام) نامگذارى شده و براى هر روز و هر هفته با توجه به همین نامگذاری ها، ادعیه و اعمالى بیان شده است . 

از بین روزهاى هفته، روز یكشنبه متعلق به امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا (علیهماالسلام) مى‏باشد و از بین ساعات شبانه روز، ساعت آخر شب؛ نزدیك اذان صبح، متعلق به فاطمه زهرا(علیهاالسلام) است. زیارت مخصوص حضرت زهرا (علیهاالسلام) در روز یكشنبه چنین است: 

«السلام علیك یا ممتحنة امتحنك الذى خلقك قبل ان یخلقك لما امتحنك به صابرة و نحن لك اولیاء مصدقون و لكل ما اتى به ابوك صلى الله علیه و آله و اتى به وصیه علیه السلام مسلمون و نحن نسئلك اللهم اذ كنا مصدقین لهم ان تلحقنا بتصدیقنا بالدرجة العالیة لنبشر انفسنا بانا قد طهرنا بولایتهم علیهم السلام.» (7) 

نمیرید، مگر آن كه مسلمان باشید! 

حضـرت زهـرا(س) در آن سخنزانـى معروفـش در مسجـد فـرمـود: خـداونـد ایمـان را بـراى تطهیـر شمـا از شـرك قـرار داد، 

و نماز را براى پاك شدن شما از تكبر، 

و زكـات را بـراى پـاك كـردن جـان و افزونـى رزقتان، 

و روزه را براى تثبیت اخلاص، 

و حج را براى قوت بخشیدن دین ، 

و عدل را براى پیراستن دلها، 

و اطاعت ما را براى نظم یافتن ملت، 

و امـامت مـا را بـراى در امـان مـانـدن از تفرقه، 

و جهاد را براى عزت اسلام، 

و صبر را براى كمك در استحقاق مزد، 

و امـر به معروف را بـراى مصلحت و منـافع همگـانـى ، 

و نیكـى كـردن به پـدر و مـادر را سپـر نگهدارى از خشـم ، 

و صله ارحام را وسیله ازدیاد نفرات، 

و قصاص را وسیله حفظ خون ها، 

و وفـاى به نذر را بـراى در معرض مغفـرت قـرار گـرفتـن ، 

و به انـدازه دادن تـرازو و پیمـانه را بـراى تغییـر خـوى كـم فـروشـى، 

و نهى از شـرابخـوارى را بـراى پـاكیزگـى از پلیـدى ، 

و دورى از تهمت را بـراى محفـوظ مـاندن از لعنت، 

و تـرك سـرقت را بـراى الزام به پـاكـدامنى ، 

و شـرك را حـرام كـرد بـراى اخلاص به پـروردگـارى او ، 

بنابـرایـن ، از خـدا آن گـونه كه شایسته است بتـرسید و نمیرید، مگر آن كه مسلمان باشید، 

و خـدارا در آنچه به آن امر كرده و آنچه از آن بازتان داشته است اطاعت كنید، 

زیرا كه "از بندگانـش ، فقط آگاهان، از خـدا مـى ترسند."( سـوره فاطر آیه28 ) (8) 

توصیه ای برای عموم مردم 

حضرت آیت الله وحید خراسانی در فرمایشاتی مکرر و با تاکید به مساله با اهمیت اقامه عزا در روز شهادت و حرکت دسته های عزاداری توصیه فرمودند. معظم له در پاسخ به سوالی درباره آغاز و پایان ایام فاطمیه بیان فرمودند که از روز ۱۳ جمادی الاول شروع می شود تا روز ۳ جمادی الثانی که تعطیل است و اوج سوگواری در آن روز است که توجه به آن روز سیره بزرگان از فقهایی همچون میرزای نایینی و مرحوم آخوند خراسانی بوده است. 

همچنین فرمودند در روز قیامت که یوم الحسره و روز افسوس و پشیمانی است، همه آنها که مسیری جز مسیر اهل بیت را برگزیدند، انگشت ندامت خواهند گزید و آرزو می کنند که ای کاش از مدت عمر خود برای خدمت به آستان ائمه طاهرین به خصوص مادر مظلومه شان بهره می بردند. 

ایشان ضمن توصیه ای برای عموم مردم می فرمایند:اول: تلاوت روزانه سوره یاسین و هدیه کردن ثواب آن به حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها). 

دوم: آغاز ختم قرآن به صورت روزانه به هر میزان که میسر است و هدیه کردن آن به امام عصر علیه السلام . که بر اساس حدیث صحیح و معتبری بشارت داده شده که کسی که چنین هدیه ای به امام زمان علیه السلام می دهد (و هو معه)یعنی به مقام معیت با آن بزرگوار می رسد. 


1.بحار الانوار، ج 49، ص 192؛ اقبال الاعمال، ص 623؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص187؛ نهج الحق، ص270؛ رسالة حول حدیث « سخن معاشر الانبیاء لانورّث »، ص 28. 

2-بیت الاحزان ، ص 176. 

3-ذخائر العقبى ، ص 53. 

4- سخنرانى مقام معظم رهبرى در تاریخ 25/9/71. 

5-معانى الاخبار، ص 193. 

6- مفاتیح الجنان، انتشارات فاطمة الزهرا، . ص‏423 . 

7- مفاتیح الجنان، انتشارات فاطمة الزهرا، قم، ص‏91 . 

8-احتجاج طبرسى ، ص 99، چاپ سعید. 
 

منبع:برنا

7 / 2 / 1391برچسب:, :: :: نويسنده : سید احسان حسینی

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به نام یگانه هنرمند هستی، سلام، به وبلاگ « زندگی باطعم سیب » « Living with apple flavor » خوش اومدین لطفا با نظرات و پیشنهادات ارزشمند خود ما را در ارائه هر چه بهتر مطالب یاری فرمایید. با تشکر
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 113
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 114
بازدید ماه : 113
بازدید کل : 29487
تعداد مطالب : 64
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1